دهی است از دهستان ارشق بخش مرکزی شهرستان خیاو. واقع در 32هزارگزی شمال خاوری خیاو و 2هزارگزی راه شوسۀ گرمی - اردبیل. آب آن از چشمه و راه آن ارابه رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان ارشق بخش مرکزی شهرستان خیاو. واقع در 32هزارگزی شمال خاوری خیاو و 2هزارگزی راه شوسۀ گرمی - اردبیل. آب آن از چشمه و راه آن ارابه رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دره باران، دزه باران، قصبه ای نزدیک مرو، (دمزن)، قریه ای است در مرو آنراذره باران گویند، (مرآت البلدان ج 1 ص 155)، از قریه های مرو است که دزه باران گویند، (معجم البلدان)، از قریه های مرو است که آنرا دره باران گویند، (سمعانی)
دره باران، دزه باران، قصبه ای نزدیک مرو، (دِمزن)، قریه ای است در مرو آنراذره باران گویند، (مرآت البلدان ج 1 ص 155)، از قریه های مرو است که دزه باران گویند، (معجم البلدان)، از قریه های مرو است که آنرا دره باران گویند، (سمعانی)
دهی است از دهستان ازگله (گرمسیر قبادی) بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان. واقع در 2هزارگزی جنوب ازگله وکنار راه فرعی ازگله به سرپل ذهاب، با 100 تن سکنه آب آن از چشمه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران 5)
دهی است از دهستان ازگله (گرمسیر قبادی) بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان. واقع در 2هزارگزی جنوب ازگله وکنار راه فرعی ازگله به سرپل ذهاب، با 100 تن سکنه آب آن از چشمه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران 5)
حد اکثر. حداعلی. فوق. مقابل دست کم. (یادداشت مرحوم دهخدا). - دست بالا را گرفتن، به حد اکثر فرض کردن. از رقم یا عدد بسیار یا مقدار گزاف یا کار مهم شروع کردن:دست بالاش را بگیریم هزار تومان و دست کمش صد تومان باید مصالح خرید. (یادداشت مرحوم دهخدا). - دست بالا گرفتن، به حد اعلا رسیدن: سوداءالمهموم و هذیان المحموم به غایت رسید و دست بالا گرفت. (منشآت خاقانی چ دانشگاه ص 17). ، سمت بالا. (یادداشت مرحوم دهخدا). اعلای هر چیز. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی) ، صدر مجلس. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی) ، دامنۀ بالای قبا و ارخالق. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی)
حد اکثر. حداعلی. فوق. مقابل دست کم. (یادداشت مرحوم دهخدا). - دست بالا را گرفتن، به حد اکثر فرض کردن. از رقم یا عدد بسیار یا مقدار گزاف یا کار مهم شروع کردن:دست بالاش را بگیریم هزار تومان و دست کمش صد تومان باید مصالح خرید. (یادداشت مرحوم دهخدا). - دست بالا گرفتن، به حد اعلا رسیدن: سوداءالمهموم و هذیان المحموم به غایت رسید و دست بالا گرفت. (منشآت خاقانی چ دانشگاه ص 17). ، سمت بالا. (یادداشت مرحوم دهخدا). اعلای هر چیز. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی) ، صدر مجلس. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی) ، دامنۀ بالای قبا و ارخالق. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی)
غالب و معزز. (غیاث). کنایه از غالب و مسلط. (آنندراج). غالب و مظفر و فیروز. (ناظم الاطباء). برتر: دست بالاست کار تو که فلک زیر پایت روان همی ریزد. خاقانی. نیز چون همشیره با شروان رسید کار شروان دست بالا دیده ام. خاقانی. دل از زلفش نگه داری خیالی که هندوئی است دزد و دست بالا. ملا خیالی (از آنندراج)
غالب و معزز. (غیاث). کنایه از غالب و مسلط. (آنندراج). غالب و مظفر و فیروز. (ناظم الاطباء). برتر: دست بالاست کار تو که فلک زیر پایت روان همی ریزد. خاقانی. نیز چون همشیره با شروان رسید کار شروان دست بالا دیده ام. خاقانی. دل از زلفش نگه داری خیالی که هندوئی است دزد و دست بالا. ملا خیالی (از آنندراج)
دهی از دهستان پایین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد در 92 هزارگزی شمال خاوری فریمان سر راه مالرو عمومی آق دربند به فریمان جغرافیایی آن کوهستانی، سردسیر. سکنۀ آن 216 تن. آب آن از قنات و محصولات آن غلات، بنشن و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان پایین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد در 92 هزارگزی شمال خاوری فریمان سر راه مالرو عمومی آق دربند به فریمان جغرافیایی آن کوهستانی، سردسیر. سکنۀ آن 216 تن. آب آن از قنات و محصولات آن غلات، بنشن و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان مرغا بخش ایذه شهرستان اهواز. واقع در 60 هزارگزی جنوب باختری ایذه، با 115 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان مرغا بخش ایذه شهرستان اهواز. واقع در 60 هزارگزی جنوب باختری ایذه، با 115 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان مرکزی شهرستان سراوان. واقع در سی و سه هزارگزی خاوری سراوان کنار راه فرعی کوهک به سراوان. سکنۀ آن 100تن. راه آن فرعی. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان مرکزی شهرستان سراوان. واقع در سی و سه هزارگزی خاوری سراوان کنار راه فرعی کوهک به سراوان. سکنۀ آن 100تن. راه آن فرعی. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی از دهستان حومه بخش تکاب شهرستان مراغه واقع در 22 هزارگزی جنوب باختری تکاب و 8 هزارگزی شمال باختری راه ارابه رو تکاب به میرانشاه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل سالم. سکنۀ آن 75 تن. آب آن از چشمه سارها است. محصولات آن غلات، کرچک و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از دهستان حومه بخش تکاب شهرستان مراغه واقع در 22 هزارگزی جنوب باختری تکاب و 8 هزارگزی شمال باختری راه ارابه رو تکاب به میرانشاه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل سالم. سکنۀ آن 75 تن. آب آن از چشمه سارها است. محصولات آن غلات، کرچک و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
مأخوذ از شاه بمعنی داماد و بالا بمعنی همدوش، (از فرهنگ نظام)، بمعنی همدوش است و به ترکی ساقدوش خوانند و آن شخصی باشد که بقدو بالا و سن و سال موافق باشد با قد و بالا و سن و سال کسی که او را داماد میکنند و او را نیز مانند داماد آراسته کرده همراه داماد بخانه عروس برند، (برهان قاطع)، شه بالا، شه باله، (برهان قاطع)، کسی که بقد و بالای داماد باشد، (انجمن آرا) (آنندراج) : در شادی خضرخان والا شادی خان است شاه بالا، امیرخسرو (از فرهنگ نظام)
مأخوذ از شاه بمعنی داماد و بالا بمعنی همدوش، (از فرهنگ نظام)، بمعنی همدوش است و به ترکی ساقدوش خوانند و آن شخصی باشد که بقدو بالا و سن و سال موافق باشد با قد و بالا و سن و سال کسی که او را داماد میکنند و او را نیز مانند داماد آراسته کرده همراه داماد بخانه عروس برند، (برهان قاطع)، شه بالا، شه باله، (برهان قاطع)، کسی که بقد و بالای داماد باشد، (انجمن آرا) (آنندراج) : در شادی خضرخان والا شادی خان است شاه بالا، امیرخسرو (از فرهنگ نظام)
دهی از دهستان گوکلان بخش مرکزی شهرستان گنبد قابوس است که در 66هزارگزی شمال خاوری گنبد قابوس و 1هزارگزی پل چشمه واقع شده کوهستانی، سردسیر و دارای 150 تن سکنه است. آب آن از رودخانه لوهندر و محصول عمده آن لبنیات، غلات، ابریشم و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری وصنایع دستی زنان مختصری بافتن پارچه های ابریشمی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی از دهستان گوکلان بخش مرکزی شهرستان گنبد قابوس است که در 66هزارگزی شمال خاوری گنبد قابوس و 1هزارگزی پل چشمه واقع شده کوهستانی، سردسیر و دارای 150 تن سکنه است. آب آن از رودخانه لوهندر و محصول عمده آن لبنیات، غلات، ابریشم و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری وصنایع دستی زنان مختصری بافتن پارچه های ابریشمی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی از دهستان زیرکوه بخش قاین شهرستان بیرجند. در 142هزارگزی جنوب خاوری قاین. 27 هزارگزی جنوب شاهرخت. کوهستانی. معتدل و دارای 112 تن سکنه است. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد اهالی همیشه در این محل سکنی دارند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان زیرکوه بخش قاین شهرستان بیرجند. در 142هزارگزی جنوب خاوری قاین. 27 هزارگزی جنوب شاهرخت. کوهستانی. معتدل و دارای 112 تن سکنه است. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد اهالی همیشه در این محل سکنی دارند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. دارای 755 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات ولبنیات و پنبه و چغندر و حبوبات. شغل اهالی زراعت وگله داری. صنایع دستی زنان قالی و جاجیم بافی است. راه اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. دارای 755 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات ولبنیات و پنبه و چغندر و حبوبات. شغل اهالی زراعت وگله داری. صنایع دستی زنان قالی و جاجیم بافی است. راه اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
کنایه از خوش قامت. (آنندراج). خوش قدوقامت. (ناظم الاطباء). آنکه بالایش خوب بود. (شرفنامۀ منیری). موزون و مطبوع قامت. (شعوری). چرب قامت. خوش اندام. رجوع به چرب قامت شود
کنایه از خوش قامت. (آنندراج). خوش قدوقامت. (ناظم الاطباء). آنکه بالایش خوب بود. (شرفنامۀ منیری). موزون و مطبوع قامت. (شعوری). چرب قامت. خوش اندام. رجوع به چرب قامت شود
یکی از دهستانهای کوچک نه گانه بخش راین از شهرستان زاهدان. این دهستان در شمال خاوری خاش واقع و آب مشروب دهستان از قنات و چشمه تأمین می گردد. از 12 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 3000 تن است و طایفۀ شهنوازی در آن ساکن هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
یکی از دهستانهای کوچک نه گانه بخش راین از شهرستان زاهدان. این دهستان در شمال خاوری خاش واقع و آب مشروب دهستان از قنات و چشمه تأمین می گردد. از 12 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 3000 تن است و طایفۀ شهنوازی در آن ساکن هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
آنچه رو به بالا باشد مقابل سرازیر، محلی که رو به بالا میرود سربالایی فراز مقابل سرازیر نشیب، افزون متجاوز... هفتاد هزار بالش سر بالا آمد که بر ممالک برات نوشتند یا جواب سر بالا. پاسخ طفره آمیز. یا سربالا جواب دادن، جواب سرسری و طفره آمیز دادن
آنچه رو به بالا باشد مقابل سرازیر، محلی که رو به بالا میرود سربالایی فراز مقابل سرازیر نشیب، افزون متجاوز... هفتاد هزار بالش سر بالا آمد که بر ممالک برات نوشتند یا جواب سر بالا. پاسخ طفره آمیز. یا سربالا جواب دادن، جواب سرسری و طفره آمیز دادن